
حذف محتوا در طراحی آموزشی
یکی از اصول بسیار مهم در طراحی آموزشی تظنیم درست محتوا است. متأسفانه بسیاری از طراحان آموزشی این موضوع را فراموش میکنند که محتوای زیاد میتواند یکی از اصلیترین قاتلان آموزش باشد. در این نوشته که برای شما مدرسان و طراحان آموزشی عزیز نوشته شده است به روشهای کاربردی حذف محتوا در طراحی آموزشی میپردازیم
یک خاطره
هیچگام فراموش نمیکنم که اولین کارگاه آموزشی که در حیطه سخنرانی برگزار کردم چقدر وحشتناک بود! در این کارگاه احساس میکردم که در مدت ۴ ساعتی که در اختیار دارم باید تمام محتوای دنیا در مورد ترس از سخنرانی را به همه شرکت کنندگان بگویم (یا به عبارت دقیقتر در مغز آنها فرو کنم!!) در این کارگاه ۴ ساعته از ۱۲۰ اسلاید استفاده کردم یعنی هر دقیقه ۲ اسلاید آن هم برای کارگاهی که فوق العاده عملی بود و قرار بود که نیمی از آن را شرکت کنندگان تمرین و سخنرانی کنند!
زمانی که به آن کارگاه نگاه میکنم و به مدل ذهنی و نوع تفکرم در طراحی آن مینگرم متوجه میشوم که دچار یک بیماری بسیار متداول در بین طراحان آموزشی شدهام و آن «سندروم محتوای زیاد» است! در این بیماری، مدرس سعی میکند در زمانی محدود، اطلاعات نامحدودی را با دیگران به اشتراک بگذارد و از آنجایی که این عمل ممکن نیست چند مشکل بزرگ به وجود میآید:
۱. مدرس استرس زیادی برای مدیریت زمان خواهد داشت
۲. هیچگاه کلاس به موقع پایان نمییابد.
۳. مطالب بسیار سطحی و بدون توضیحات ارائه میشود
۴. مخاطبان با حجم زیادی مطلب که نمیدانند با آن چه کار کنند مواجه میشوند!
یعنی این سندروم محتوای زیاد عملاً مقوله آموزش را به مرزهای نابودی نزدیک میکند و باعث میشود که آموزش از کاربرد خارج شده و بیشتر در مرحله ارائه اطلاعات باقی بماند!
اما برای مدیریت این مشکل پیشنهاد میکنم که از گامهای اجرائی زیر بهره ببرید
تکنیک «خب که چی؟» یا همان So What?
در این تکنیک شما با ریتمی بسیار خشن، پس از قرار دادن هر محتوایی در آموزشتان از خودتان میپرسید که خب که چی؟ این محتوا به صورت عملی «آیا این به درد می خوره؟»
زمانی که پاسخ شما منفی باشد و بدون هیچ نگرانی محتوا را حذف کنید!
اجازه بدهید که چند مثال کاملاً عملی در این مورد بیان کنم.
فرض کنید که مدرس مهارتهای ارتباط موثر هستید و قرار است که در یک کارگاه دو ساعته، مهارتهای ضروری برای برقرار ارتباط موثر را مطرح کنید.
لطفاً مشخص کنید که کدامیک از محتواهای زیر میتواند مفید باشد
۱. تاریخچه ارتباط موثر
۲. اهمیت ارتباط موثر
۳. تکنیک همگامی در ارتباط موثر
۴. نحوه پاسخ به انتقادات
۵. مهارتهای تحلیل رفتار متقابل در ارتباط موثر
۶. تکنیک حُسن جویی در سخنرانی
همانطور که برایمان کاملاً مشخص است میدانیم که شماره ۱ و ۲ موضوعاتی کاملاً غیر ضروری هستند و شاید فقط برای محققان مورد توجه باشد و عملاً کسی که در کلاس ارتباط موثر شرکت کرده و وجهی پرداخت کرده است، برایش کاملاً مشخص است که اهمیت ارتباط موثر در چیست!
اما مهارتهای ۳ تا ۶ به احتمال زیاد در نگاه اول قابل حذف کردند نیستند (مگر این که مشکل زمان داشته باشیم!)
مثال دیگر مربوط میشود به مدرسی که قصد دارد در مورد مهارت ساخت فوری وبسایت برای افراد تازه کار یک سخنرانی مقدماتی و ۹۰ دقیقهای داشته باشد. در این شرایط – کاملاً برعکس مورد قبلی – سخنران از ورود به تکنیکها خودداری میکند و فقط به ارائه ایدهها و چشم انداز کلی میپردازد زیرا با بیان جزئیات و یا تکنیکها عملاً چیزی را نمیتوان به مخاطب ارائه کرد.
بنابراین خیلی مهم است که ما ببینیم هدفمان از سخنرانی چیست و قصد داریم که در انتها به کجا برسیم!
اولویت بندی کنید
یکی از اصلیترین مهارتهای مربوط به جلوگیری از «سندروم محتوای زیاد» اولویت بندی محتوا است. زمانی که قصد داشته باشیم محتوا را بر اساس شماره مرتب کنیم، خواهیم دید که به مرور به این مهارت دست مییابیم که تصمیم بگیریم چطور بیرحمانه محتوای اضافه را حذف کنیم و از همین رو خیلی ساده میتوانیم با این مشکل کنار بیاییم.
اجازه بدهید موارد مربوط به کلاس ارتباط موثر را بازنگری کنیم:
۱. تاریخچه ارتباط موثر (حذف)
۲. اهمیت ارتباط موثر (حذف)
۳. تکنیک همگامی در ارتباط موثر (اولویت سوم)
۴. نحوه پاسخ به انتقادات (اولویت دوم)
۵. مهارتهای تحلیل رفتار متقابل در ارتباط موثر (اولیت اول)
۶. تکنیک حُسن جویی در سخنرانی (اولویت چهارم)
شاید این اولویت بندی برای شما مورد پسند نباشد و یا دوست داشته باشید موضوعات دیگری را در صحبت خود بگنجانید. باید بگویم که کاملاً حق با شماست و شما حق دارید هر طوری که خواستید محتوای خود را چینش کنید زیرا این شما هستید که طراحی میکنید نه محتوای شما.
بنابراین از این پس سعی کنید حتی اگر در شرایطی خاص مشکل کمبود زمان نیز ندارید، سعی کنید که با بهره گیری از اولویت بندی، این مهارت را در خود تقویت کنید و یاد بگیرید که چطور به محتوای خود اولیت دهی کنید.
چطور به محتوا عمق بدهیم؟!
تا اینجای کار در مورد نبایدها در سندروم محتوای زیاد صحبت کردیم و در اینجا شاید لازم باشد که در مورد این موضوع صحبت کنیم که چطور میتوانیم با محتوای محدود، صحبتمان را کاربردی و قابل استفاده کنیم. در اینجا راهکارهایی بسیار کاربردی را با شما به اشتراک میگذارم تا آموزشهایمان بسیار کابردیتر باشد.
با فرض این که ما محتوای نالازم و غیر کاربردی را از صحبتمان حذف کردهایم حالا نوبت به آن میرسد که به محتوای محدود خود عمق بدهیم تا آن محتوای کم کاربردی، به خاطر ماندی و قابل استفاده باشد.
به صورت کلی چند روش پیشنهادی برای این کار توصیه میشود
۱. استفاده از بررسی مورد (بیان نمونههایی که در دنیای واقعی به کار بسته شده و نتایج آن مشخص است. مثلاً میتوان در کارگاههای مربوط به ارتباط با مشتری در مورد این موضوع صحبت کرد که شرکت ایکس چطور در ارتباط با مشتریان خود رفتار میکند و چه نتایجی را کسب کرده است؟)
۲. ارائه نمونه و مثال (از جمله کاربردهای نمونه و مثال در زمانهایی است که مخاطبان ما با تعاریف خیلی راحت نیستند و ترجیح میدهند که با مثالها ارتباط داشته باشند و یا این که موضوع مورد بحث ما به سادگی قابل تعریف نیست و ارائه مثالها میتواند بسیار کاربردی باشد.)
۳. ارائه داستانهای واقعی (من عاشق این موضوع هستم! یکی از بهترین روشهای انتقال اطلاعات استفاده از داستانهاست. من همواره یک فایل در موبایلم دارم که در آن داستانها و رویدادهای جالب را مینویسم تا در زمان مورد نیاز از آن استفاده کنم. داستانها به خوبی در ذهن مخاطبان باقی میمانند و در صورتی که از آنها به خوبی و به موقع استفاده کنیم بازدهی بسیار بالایی خواهند داشت.
۴. ایجاد مسأله و حل آن ( این روش فوقالعاده کاربردی در کلاسهایی که قرار است مخاطبان مهارتی همچون حل مسآٔله و یا خلاقیت بسیار کابردی است. برای مثال کلاس تفکر خلاق در مورد یکی از تکنیکهای SCAMPER صحبت میکردم و قرار بود از تکنیک جایگزینی استفاده شود و من سوالی مطرح کردم مبنی بر این که چطور میتوان از تخم مرغ در ساخت پُل بهره برد! جالب بود در آن کلاس هیچ یک از شرکت کنندگان تخصصی در حیطه ساخت پل نداشتند اما حدود ۱۳ راهکار جالب که به نظر کاربردی میآمدند ارائه شد! به صورت کلی در زمانی که قصد داریم ایدههای مختلفی داشته باشیم میتوانیم با روش طوفان فکری در این شرایط بهترین استفاده را داشته باشیم.)
۵. ایفای نقش (از مهمترین روشهای ممکن برای تدریس مهارتها، استفاده از روش ایفای نقش است. اگر ما بتوانیم به گونهای رفتار کنیم که مخاطبان فضایی را در اختیار داشته باشند که مهارتی را به صورت عملی تمرین کنند، بسیاری از نقصهای متداول در موضوع ریشه یابی میشود و مشکلات آموزش مشخص میشود و نتیجه بسیار عالی خواهد بود.)
یک گلایه همیشگی از سیستم آموزشی
خب میدانید که من همواره از سیستم آموزشی کشورمان انتقاد کردهام و به رسم همیشه شاید بد نباشد که در اینجا نیز اشاره کنم که اگر طراحان آموزشی کتابهای درسی ما نیز چنین دیدگاهی داشتند چقدر دوران تحصیل برایمان جالبتر میبود…